جستجو
Close this search box.

ویولن نوازی در ادوار مختلف

موسیقی از دوران متفاوتی تشکیل شده که هرکدام حال و هوای مخصوص به خود را دارا هستند؛طبیعتا نوازندگی آهنگ ها و قطعات هر دوره نیز با دیگری فرق میکند.

ابتدا قرون وسطی،سپس رنسانس،بعد باروک،کلاسیک،رومانتیک و بعد از آن هم عصر مدرن موسیقی.این ها ادوار شناخته شده ی موسیقی کلاسیک غربی می باشند که از ابتدا تا کنون را شامل می شوند.

در این نوشته به توضیحات مختصری در مورد نوازندگی ویولن در هر دوره می پردازیم؛البته منظور آن نیست که به نحوه ی نوازندگی دور قبل را بررسی کنیم،بلکه باید بدانیم که آهنگ ها و قطعات ادوار مختلف را چگونه بنوازیم که بیشترین شباهت را به آنچه که در ذهن آهنگ ساز بوده داشته باشد.

با نت و نت نویسی نمیتوان تمام منظور آهنگ ساز را از نوشته اش استخراج کرد و فهمید،به همین منظور نیاز به تحقیقات و حدس و گمان هایی داریم که برای ما مشخص کند،هر قطعه ی موسیقی را چگونه و به چه شکلی بنوازیم.

(در این نوشته به دلیل آشنا نبودن بعضی افراد به مد های کلیسایی و شیوه ی نت نویسی آنها به دو عصر قرون وسطی و رنسانس نمی پردازیم ، چون ممکن است ایجاد سردرگمی کند)

ابتدا نوازندگی ویولن در دوره ی باروک

حال و هوای دوره ی باروک کاملا متمایز از سایر دوره هاست،به راحتی میتوان آهنگی از دوره ی باروک را بین دیگر آهنگ ها تشخیص داد و حتی نام آهنگسازش را گفت!در ویولن نوازی دوره ی باروک نت ها کاملا جدا از هم هستند و هیچ نتی رفت بر نت پسین نداشته و هر نت به طور مستقل ایفای نقش میکند.از دیگر نکات قابل توجه این دوره این است که معنای علامت دتاشه فرق میکند. در کل موسیقی منسجم و قانونمندی است و اجرای هرگونه ویبراتو بی مورد و حتی یک گلیساندو ی کوچک در آن ممنوع می باشد.تعویض پوزیسیون به صورت ریلی و تعویض سیم با حرکت آرنج و کمترین حرکت مچ انجام شده و هنگام تعویض سیم ، انگشتان کاملا بالا آمده و روی سیم مورد نظر قرار میگیرند.بهترین تمرین برای یادگرفتن نوزاندگی دوره ی باروک ، نواختن قطعات باخ، به خصوص سونات ها ی اوست.البته سونات های باخ برای نوازندگان مبتدی مناسب نیستند و بهتر است به جای آن ، کنسرتو ویولن لا مینور و می ماژور باخ نواخته شود تا آمادگی کامل به دست آید.

دوم نوازندگی دوره ی کلاسیک

میتوان موتزارت و هایدن را آغازگران این مکتب دانست.آهنگسازان این دوره سعی کردند خود را از بند قوانین سفت و سخت موسیقی دوران باروک برهانند و به نوازندگان آزادی بیشتری در آرشه کشی و تعویض پوزیسیون بدهند.از از این رو اولین استفاده از گلیساندو ها و نت های زینت متعدد روی کار آمد.

تقریبا 70% درست اجرا کردن قطعات این دوره بسیار آسان و ساده است،چون شما میتوانید با اجرای درست شماره های انگشت گذاری شده و رعایت دینامیک ها ، به زیبایی نسبی در اجرا برسید.

اما 30% دیگر نیازمند توانایی بسیار بالاییست(به خصوص در قطعات موتزارت)اجرای درست گلیساندو ها و آرشه ها(استفاده نکردن از اسپیکاتو به هیچ وجه !)و مطالب دیگری که یک نوازنده ی آماتور را از نوازنده ای چیره دست متمایز میکند.از بین قطغات آهنگسازان کلاسیک اکثر نوازندگان حرفه ای قطعات موتزارت را برای شروع پیشنهاد میکنند چون در کلی از وضای این دوره به ما داده و با اجرای آن ها تقریبا با همه ی شیوه های اجرایی دوره ی کلاسیک آشنا می شویم، برای شروع کنسرتو های سوم و پنجم موتزارت میتوانند مناسب ترین ها باشند

دوره ی رومانتیک

شروع کننده ی این دوره را میتوان بتهوون دانست،او اولین کسی بود که از قوانین آهنگسازان کلاسیک استقبال چندانی نکرد و سعی بر این داشت که دینامیک ها، آرتیکولاسیون ها و حالت های اجرایی متفاوتی با دیگران داشته باشد،ازاین رو نوازندگی قطعات این آهنگساز ممکن است به نظر سخت تر و یا پیچیده تر از آهنگسازان پیشین خود بیاید.

آهنگسازان بسیاری بعد از بتهوون روی کار آمدند که مانند او سعی داشتند موسیقی را از دام قوانین و محدودیت ها برهانند.از جمله کارهایشان اضافه کردن علامات کرشندو و دکرشندو،انواه آرشه کشی ،انواع به دست گرفتن آرشه در میزان ها و نقاط مختلف قطعه،به کار بردن انواع مختلفی از تریل ها،استفادهداز فلاژوله های طبیعی و مصنوعی،دور و نزدیک کردن آرشه به گریف و خرک،استفاده از پیتزیکاتو دست چپ و راست و دیگر تغییراتی که جهت شکستن قوانین انجام شد.

خیلی از اساتید برای آموختن نوازندگی دوران رومانتیک ، قطعات مشکلی مانند کنسرتو سیبلیوس،کنسرتو مندلسون،کنسرتو مکس بروخ و غیره… را پیشنهاد می کنند.کاز آنجایی که اینها جزو کنسرتو های مشکل ویولن هستند ، نواختن آنها در ابتدا میتواند فرد را دچار سردرگمی کرده و توجه اورا از درست نواختن حس و حال دوره ، به درست نواختن تکنیک ها منحرف کند.

از این رو پیشنهاد میشود ابتدا قطعات آهنگسازانی چون اسکار ریدینگ ، پرتنف ، آکولای ، زایتس و… را نواخته و سعی کنید همه ی ویژگی های قطعات دوره ی رومانتیک را در آن اعمال کنید

و اما دوره ی مدرن

خروج از دوره ی رومانتیک موسیقی و ورود آن به عصر مدرن ، تحولی شگرفت بود،از آنجایی که با این تغییر دوره تقریبا تمامی قوانین برای نوازندگان ویولن برچیده شد.

ابتدا مکتب امپرسیونیسم شکل گرفت ، آهنگسازانی چون کلود دبوسی سغی داشتند با حفظ تونال، قوانین رایج هارمونی را نادیده بگیرند و به شکلی اکورد های موسیقی کلاسیک را به گام های شرقی و محلی پیوند بزنند(کاری که در دوره ی رومانتیک پابلو دو ساراساته و ژرژ بیزه سعی داشتند در قطعاتشان انجام دهند،قطعاتی مانند فانتزی کارمن،زیگونروایزن و یا اپرایی نظیر کارمن)

بعد ها مکتب اکسپرسیونیسم شکل یافت که تعویض سریع تونالیته و نداشتن قانون در هارمونی ، شنونده را دچار سردرگمی میکرد.بعد هم پلی تنالیته،کوارتال،آتونال و…

ویولن نوازی این دوره نیز مانند قبل نبود؛ حرکاتی مانند استفاده از چوب آرشه،کشیدن آرشه روی گریف و محل انگشت گذاری ها،کشیدن آرشه پشت خرک،استفاده از فلاژوله های تمام سیم، استفاده از آرشه های سوتی، هارمونی های عجیب غریب و دیگر حرکات نا آشنا، نوازندگی و آهنگسازی این دوره را متمایز از هر دوره ی دیگری میکند.

در آخر بگویم این نوشته فقط جهت آشنایی مختصر عزیزانی بود که با نحوه ی ویولن موازی ادوار مختلف آشنایی نداشتند و هر قطعه ای را از هر دوره و از هر آهنگسازی، به یک شکل مینواختند؛لذا به هیچ وجه در این متن قصد آموزش مطلبی را نداشتم،در مطالب بعدی شیوه ی نواختن قطعات هر دوره را به طور جداگانه بررسی خواهم کرد تا بتوانید هر قطعه را با توجه به دوره و آهنگسازش به درست ترین و زیباترین شکل نوازید.

Alexander Heart

Alexander Heart

Guitarist

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما را در اینستاگرام دنبال کنید